زنان علیه زنان

شکر تلخ

زنان علیه زنان، حقیقت دارد؟

ماه گذشته بیشتر اوقات شخصی‌ام را صرف خواندن رمان «شکر تلخ» نوشته جعفر شهری کرده‌ام و بدون اغراق، تک‌تک برگ‌های کتاب شهادت‌نامه‌ای است از ظلمی که به زنان این سرزمین شده است.
این کتاب شهادت تاریخی است بر وضعیت زنان این سرزمین.
جعفر شهری با قلم گیرا و زیبا، وکالت نسلی از زنان بی‌صدا را به عهده گرفته است که قربانی مردسالاری در ایران بودند.
این کتاب ضمن توصیف فضای ایران و مسائل اجتماعی آن در سال‌های (۱۲۹۴- ۱۳۰۶ هـ. ش) به محدودیت‌ها و رنج‌های زن ایرانی در قالب زبانی خاص می‌پردازد.
کبری، قهرمان داستان «شکر تلخ»، شیرزنی است که یکه و تنها در برابر تمامی ناملایمات می‌ایستد و سرانجام طلاق و ازدواج مجدد و دربه‌دری بچه‌ها تنها راه‌حل است.
کبری در بچگی با مردی هوس‌باز، زن‌باره، بی‌مسئولیت، زورگو و متقلب ازدواج می‌کند که فقط باید شرح داستان‌هایش را بخوانید چون هیچ قلمی از پس خلاصه کردن آن برنمی‌آید.
برای ادامه این نوشتار، تنها به دو مورد از آن اشاره می‌کنم؛ در کتاب «گزنه» که ادامه داستان «شکر تلخ» است، این پدر (شوهر کبری) فرزندش را به جمع کردن مدفوع حیوانات در سطح شهر قم وا می‌دارد تا کودکش نان‌آور خانه باشد و او رنج کار را تحمل نکند! و وقتی این پسرک در شغل نانوایی مشغول می‌گردد، پدر او را مجبور می‌کند تا از دکان دزدی کند و به او بدهد!
با تمام این اوصاف، وقتی اسم طلاق را پیش کبری می‌آورند، غش می‌کند و داشتن حامی را به مطلقه بودن ترجیح می‌دهد.
شوهرش او را در شهر مشهد تنها و غریب رها می‌کند و کبری یک‌تنه با زندگی می‌جنگد، صورتش را با سیلی سرخ می‌کند اما بچه‌اش را به مدرسه می‌فرستد چرا که نمی‌خواست فرزندش مثل خودش بی‌سواد بماند.
تمام این سختی‌ها را تحمل می‌کند اما وقتی طاقتش تمام می‌شود و حاضر نمی‌شود با هوویش زیر یک سقف زندگی کند و به شوهرش التماس می‌کند که فرزندانش را از او نگیرند، قانون مبتنی بر شرع هر دو بچه را که کبری با چنگ و دندان بزرگ کرده بود، از او می‌گیرد و به پدر می‌دهد.

زنان علیه زنان
زنان علیه زنان

زن، جنس دوم

رمان «شکر تلخ» نه تنها روایتی از رنج‌های فردی یک زن به نام کبری است، بلکه سندی زنده از ساختار حقوقی و اجتماعی دوره‌ای است که در آن، زن نه به‌عنوان یک «شهروند» بلکه به‌عنوان «وابسته» به مرد خانواده تعریف می‌شد.
در این بستر، قانون و عرف دست‌به‌دست هم داده بودند تا امکان انتخاب، مالکیت و حتی بیان اعتراض را از زنان سلب کنند.
رنج کبری در «شکر تلخ» فراتر از یک تجربه فردی است؛ این رنج، سندی اجتماعی است که از دل آن می‌توان ساختارهای ناعادلانه را بازشناخت.

ادبیات، در این معنا، به دادگاهی بدل می‌شود که تاریخ را به محاکمه می‌کشد.
ادبیات و آقای جعفر شهری، وکیل مدافع خاموش زنان ایرانی بوده‌اند و الحق و الانصاف که به زیبایی و شیوایی و رسایی، انجام وظیفه کرده‌اند.

ضرورت قانون گذاری برای حمایت از مادر و جنین

هدف من از نوشتن این سطور

هدفم از نوشتن این سطور، معرفی یا تعریف و تمجید از کتاب‌های جعفر شهری نبوده است.
وقتی کتاب را می‌خواندم در ذهنم دو امر راجع به زنان تداعی می‌شد:
۱- همه می‌گویند که ما ایرانی‌ها حافظه تاریخی ضعیفی داریم و با تاریخ بیگانه هستیم.

پس اگر می‌خواهیم اوضاع زنان ایرانی را بهبود ببخشیم باید بدانیم که با زنان چگونه رفتار شده است و چه بر سر آنان رفته است. از این جهت به همه توصیه می‌کنم که کتاب «شکر تلخ» را مطالعه کنند.
۲- دومین موردی که حتی نوشتن از آن کامم را تلخ می‌کند و ناشی از تجربه‌های وکالتم می‌باشد، این است که چرا ما زنان همچنان به خودمان به‌عنوان فردی وابسته به مرد و جنس دوم نگاه می‌کنیم؟
این سوال را فقط از شما نمی‌پرسم، از خود نیز می‌پرسم و به آن فکر می‌کنم که چرا ما زنان خوب بودن خود را باور نداریم؟
مشکل فراتر از ساختارهای قانونی است و به باوری درونی تبدیل شده است. به چند مثال زیر توجه کنید.

در چندین پرونده که به علت خصوصیات اخلاقی طرف مقابل (بخوانید شر بودن طرف مقابل) وکلای مرد هم به سختی پرونده را قبول می‌کردند، اعلام وکالت کرده بودم.

علی‌رغم اینکه وکیل تعهدی به کسب نتیجه ندارد، نتایج نیز همه درخشان بود؛ اما در دل کار، هنگامی که باید بیشترین اعتماد را از سوی موکلم دریافت می‌کردم، شب قبل از برگزاری جلسه، تماس گرفت و گفت: «میشه فردا آقای…… جلسه رو بره؟ آخه مرد هست، روش بیشتر حساب می‌کنند!»
با موکل جلوی دادگاه منتظر آغاز جلسه رسیدگی بودیم که موکلم گفت: «می‌دونی من زنم، نمی‌تونم پول زیادی دربیارم، اون مرد هست، می‌تونه.»
با دفتر تماس می‌گیرند و در به در دنبال وکیل متخصص مزایده می‌گردند.

همکار آقا اظهار می‌کند که وکیل متخصص مزایده دفترمان خانم می‌باشد و از تبحر من نیز تعریف می‌کند؛ اما نتیجه چیست؟ خانم اصرار می‌کند که فقط وکیل آقا می‌خواهم و تلفن را قطع می‌کند.
ذکر تمام نمونه‌هایی که تجربه کرده‌ام، نیازمند صفحات بسیاری است.
من جامعه‌شناس یا روان‌شناس نیستم که علت این رفتارها را تحلیل کنم؛ بلکه فقط تجربه زیسته خود را با شما به اشتراک گذاشتم، تجربه‌ای که به خاطر تقارن زمانی با مطالعه کتاب «شکر تلخ»، از ذهنم خارج نمی‌شد و تنها یک جمله را تداعی می‌کرد:
زنان، علیه زنان؟

خشونت علیه زنان مسئله ای فردی نیست

 

1 دیدگاه دربارهٔ «زنان علیه زنان;

  1. هضم کردن حرفای یه مرد ضد زن راحت تر از حرفاییه که هم جنس خودمون بهمون میزنه…

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید